به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، انفجار در بندر بیروت اگر چه هنوز دلیل یا دلایل اصلی آن مشخص نشده اما بر اساس نظریات تحلیل گران منطقه ای و فرا منطقه ای شواهد و قرائنی وجود دارد که در پشت آن محور سعودی-آمریکایی و صهیونیستی قرار دارد.
سید محمد صادق الهاشمی نویسنده و تحلیل گر عراقی و مدیر مرکز مطالعات عراق طی مقاله ای با عنوان"توطئه آمریکا و هم دستانش؛ سوزاندن جسد بیروت بعد از سوزاندن پیکر شهید سلیمانی" به تحلیل انفجار بیروت و توطئه محور سعودی-آمریکایی و اسرائیلی پرداخت که تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:
آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی و امارات دهه ها در عملیات های مختلف و متعدد برای نابودی و جدا کردن خط مقاومت تلاش کردند و ضرر های زیادی را به این خط انقلابی وارد کردند، اما هر بار با شکست مواجه شدند و شکست های آشکاری را در سوریه و لبنان و عراق متحمل شدند .
هر کسی نگاه گذرایی به مراحل تجاوز و دشمنی آمریکا علیه محور مقاومت بیاندازد متوجه می شود، این خط تجاوز و دشمنی یک لحظه هم علیه خط ممتد مقاومت از قلب تهران گرفته تا لبنان و در ادامه به سوریه و عراق متوقف نشده است.این دشمنی ها فقط برای هدف قرار دادن شیعه و جلوگیری ارتباط خط مقاومت و جدا کردن آنها از یکدیگر است، قبل از آنکه آتش جنگ به قلب اسرائیل برسد.
آمریکا جنگ نظامی علیه عراق به راه انداخت از (سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۳) و همزمان تحریم اقتصادی ، کشتار و تخریب را در دستور کار قرار داد و سپس حملات هوایی اسرائیل علیه لبنان (در سال ۲۰۰۶) و بعد هم جنگ داخلی در عراق با دخالت آمریکا از طریق تحریک حزب بعث و القاعده از سال (۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹) . در ادامه جنگ داعش در سوریه و عراق از سال( ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶) و سپس صهیونیست ها به سراغ جنگ جوکر رفتند در سال ۲۰۱۹، در لبنان و عراق و حتی ایران.
ناکامی آمریکا در جنگ مستقیم با محور مقاومت
بعد از آنکه آمریکا فهمید نمی تواند خط انقلاب و مقاومت را با سلاح از بین ببرد و متوجه صلابت و استحکام در این جایگاه و پیشرفت تجهیزات که با آنها روبرو شد، یقین کرد، نمی تواند با جنگ رو دررو موفق شود، از این رو اقدام به جنگ از طریق دولار، نفت و اقتصاد و ضربات سایبری نمود، در سال ۲۰۲۰ در لبنان، عراق و ایران. با حملات به حشد الشعبی و دستگاه های امنیتی و کشتن فرماندهان ارشد مقاومت در سال های ۲۰۱۹ و۲۰۲۰ خون دو شهید ابو مهدی المهندس و شهید سردار سلیمانی در فرود گاه بغداد پایتخت مجد و عظمت در هم آمیخت.
انفجار بیروت؛ قتل عام بی نظیر صهیونیستی مشابه هیتلر
و بالاخره در تاریخ ۵ آگوست آمریکا و اسرائیل بیروت را هدف قرار دادند. انفجاری که بیروت را لرزاند؛ این تقریبا یک قتل عام بی نظیر صهیونیستی بود که جز در زمان (هیتلر) در جنگ جهانی دوم سابقه نداشت. اهدافی که می توانیم از این حمله برداشت کنیم:
توطئه رسانه های سعودی-آمریکایی در متهم نمودن حزب الله
اول: کاهش امکانات مقاومت در برابر سپر بازدارندگی اسرائیل از طریق ضربه به نیازمندی های داخلی لبنان است. همزمان رسانه های سعودی و آمریکایی و خلیجی خطی را دنبال کردند تا مقاومت را مسوول این امر معرفی کنند و در نتیجه فضایی ایجاد شود که جنگ و پاسخ به اسرائیل را نفی کند.
دوم: اسرائیل خیال می کرد که همانطور که حمله آمریکا به هیروشما و ناکازاکی منجر به تسلیم ژاپنی ها شد، خط مقاومت را نیز می تواند مجبور کند که متوقف شوند یا از نظرات و عقاید خود در برابر یک جنگ تمام عیار کوتاه بیایند؛ چرا که این ضربه پیام آمریکا به مقاومت است که آنها هیچ مرزی را نمی شناسند، بلکه این یک جنگ تمام عیار بوده و تمام شهرها و ساکنان آن را دربرمی گیرد و این یک استراتژی و راهبرد جدید است.
سوم: لبنان یک سال است که با محاصره و گرسنگی دست و پنجه نرم می کند و بعد از این مرحله دردناکی برای اقتصاد لبنانی هاست. (به دلیل قانون قیصر: تحریمهای جدید آمریکا علیه سوریه، ذیل یک قانون مصوب کنگره تحت عنوان «قانون قیصر برای محافظت از غیرنظامیان سوریه» اعمال میشوند. نام این قانون از یک افسر گمنام سوری گرفته شده است).
و آنچه لبنان را زیر شدید ترین تحریم ها و فشارها قرار داده، از این حیث که محاصره اقتصاد لبنان را نابود کرده و این انفجار عظیم که بندر بیروت را هدف قرار داد از این نظر که مهمترین مکان برای ورادات کالا به لبنان بود، دایره فشار بر لبنان را تکمیل کرد. با روحیه ای بی پروا و جسورانه، با ضربه زدن به انبارهای غلات، بعد از ضربه زدن به اقتصاد، جلوگیری از واردات، توطئه دلار و نفت، و جلوگیری از رسیدن سوخت به لبنان، گلوی لبنان را فشردند.
چهارم: در حال حاضر رسانه های مغرض قبل از اینکه کمیته تحقیق به نتیجه برسد شروع کردند به ترویج این خط فکری که محموله هدف قرار گرفته محموله اسلحه ایرانی برای انتقال به سوریه و لبنان بوده تا افکار عمومی را در لبنان علیه حزب الله متشنج کنند تا از این طریق مردم لبنان را علیه مقاومت تحریک کنند و مسولیت این حادثه را متوجه مقاومت بدانند.
ایجاد کانون های تنش و درگیری های مردمی و سیاسی ، با توجه به این که می دانند کسی که بندر بیروت را اداره می کند، وابسته به عربستان سعودی است، پس اگر این محموله را منسوب به حزب الله بدانند این قول مردود و غیر قابل قبول است؛ چرا که تاریخ این محموله ۲۵۷۰تنی آمونیاک که مدعی هستند؛ دلیل انفجار بوده سال ها در این بندر وجود داشته و موضوع کشتی و محموله آن در پرونده قضایی لبنان ثبت شده و اگر محموله برای حزب الله بوده مدت بارگیری آن به تاخیر نمی افتاد.
تجاوز به خط مقاومت از ایران و سوریه تا عراق و بیروت
حمله به سواحل بیروت همانند حلقه ای است که با حملات گذشته آمریکا به عراق و ایران و سوریه، ترور دو فرمانده شهید و تعرض به هواپیمای ایرانی و حمله به جاده ابریشم که چین و ایران با یکدیگر همکاری دارند و از قلب چین آغاز شده و به آسیا و سپس ایران و به مرور به سوریه و عراق و به دریای مدیترانه می رسد، تکمیل می شود.
پنجم: هرکسی که سلسله حوادث از سال ۲۰۰۳ را و سپس ترور شهید سلیمانی و حوادث سوریه را و قبل از آن حوادث عراق را مطالعه و بررسی کند، متوجه می شود که اسرائیل در تلاش برای راهبرد جنگ مختلف و جدیدی است که در ابعاد مختلف تاثیر گذار باشد و از این طریق شخصیت ها و فرودگاه ها را هدف قرار می دهد و به جنگ شهرها و جنگ اقتصادی متوسل شده است.
الگوبرداری اسرائیل از هیتلر برای نابودی پایتخت های مقاومت
این راهبرد را اسرائیل از روش هیتلر وام گرفته که پایتخت های کشور های اروپایی را در جریان جنگ جهانی دوم نابود می کرد.و از جمله لندن که غیر نظامیان را هدف آتش جنگ، توطئه و نابودی و گرسنگی قرار داد؛ شاید در نظر و بر آورد اسرائیل با این اقدامات بتواند تاثیر منفی بر روی مقاومت بگذارد.
ششم: آمریکا در موضع سیاسی علیه کشورهای خط مقاومت ضعیف است و حتی در زمینه اقتصادی در عراق و سوریه و لبنان دچار ضعف است؛ از جمله محاصره ای که آمریکا علیه ایران ایجاد کرد. همچنین آمریکا در زمینه اختلاف افکنی فرقه ای و سیاسی و جدال در موضوع مقاومت موفق نشد؛ بنابراین تصمیم گرفت بازی را تغییر دهد و زمینی را پیدا کرد که به نظرش مناسب است.
از این رو مقاومت بعد از گذر دوره سختی های داخلی در کشورهایشان بایستی به درستی محاسبه کند و حجم خطرات دشمن را و تنوع سلاح و توطئه های آمریکایی-اسرائیلی و سعودی را با هدف پاسخ کوبنده بررسی و ارزیابی کند. منظورمان از واکنش داخلی، پایتخت های محور مقاومت است که در آنها اختلافاتی بوجود آمده و مواضعی که به کشور و امنیت ملی آنها ضرر می رساند، تا عرصه داخلی را مشغول اختلافات عمیق کنند، که از این طریق مقاومت را در شرایطی قرار دهند که نیاز به وقت و زمان بیشتری برای انسجام و وحدت داشته باشند. در حالی که اسرائیل آن را با حملاتش علیه شهرها و اقتصاد و جوامع و نیروهای سیاسی از بین برده است.
به عبارت دقیق تر، مقاومت باید با انتخاب یک پاسخ قاطع و مؤثر در خنثی کردن رویکرد اسرائیل که متکی به انتقال جنگ به شهرها و از جمله شهروندان است، نقش مقاومت خود را از نظر اقتصادی و در سطح امنیتی فعال کند.
ان شاء الله مقاومت باقی می ماند و باید باقی بماند، اما بعد از بررسی و تحلیل نقشه دشمن بویژه آنکه امنیت اسرائیل بیش از هر زمان دیگری شکننده، ترسناک و آماده شکست شده است، مقاومت نیاز به ابزارهای جدید دارد.
نظر شما